رحمی بکن به این دلم دلی که تو زندونته یه عمری در اسارت چشمون رنگ آبیته یه عمری داره می سوزه می سوزه اما ساکته مثه یه کوه درده و صبوره و پر طاقته... فصل غریب زندگیم با رفتن تو به سر گرفت خاکستر توی دلم از نبود تو گر گرفت دل عاشق و اسیرم تنها شده با رفتنت نمونده از خاطره هاش جز یاد تلخ بودنت... دنیای من بدون تو نشونی از عشق نداره باغ دل خزون زده م تو بهارش گل نداره دنیای من بدون تو دیگه خاطره نداره مثه یه زندون یه قفس حتی پنجره نداره...
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |