دله من همیشه در حسرتت می مومنه در حسرته یه همدل یه همزبون می مونه دلی که تو رو داشت و فقط به تو دلخوش بود بیا و ببین که در نبودت چطور مرد... زنده ام با خاطراتم توی این غربته وحشی تویی که از روز اول هیچ وقتی دوستم نداشتی تو که اینو میدونستی یه روزی تنهام میزاری پس چرا از روز اول هی میگفتی دوستم داری... دله دیوونه من تو دامه تو اسیره سراغشو نگیری دق می کنه می میره آخه چطور دلت اومد دلم رو بازیچه کنی بهش بدی وعده وعید دسته آخر ولش کنی... برای با تو بودن از هستیم گذشتم با من نموندی و من قمار عشق و باختم هر چی گفتی دروغ بود عشقت چه کم فروغ بود آره منو فریفتی تو آبرومو ریختی... دله من زخمی زخم زبونای توئه داره می میره اما بازم یاده توئه روا نبود که اینجوری با دله من بازی کنی مگر ندیدی آرزوش فقط رسیدن به توئه...
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |