این روزا دنیا واسه من اندازه یِ یه زندونه
وقتی که بارون می زنه چشماتُ یادم میاره
حقم نبود که اینجوری بریُ تنها بمونم
| قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |
همه غصه هایِ دنیا تو دلِ من پنهونه
این روزا دنیا واسه من اندازه یِ یه قفسه
دلم داره می میره و تنها و بی هم نفسه...
نوشته شده در پنج شنبه 91/5/12ساعت
8:0 صبح توسط اکسیژن نظرات ( ) | |
همه یِ خاطراتِ تو از جلو چشمام می گذره
تمومِ غصه هایِ دنیا تویِ دلم جمع می شه
همه یِ اشکایِ چشمام تویِ دلم غم می شه...
نوشته شده در پنج شنبه 91/5/5ساعت
8:0 صبح توسط اکسیژن نظرات ( ) | |
چشام که خیره به درِ هنوز از انتظار تره
دل تو سینه بی قراره به تنهایی سزاواره
هنوز در انتظاره تو مونده نگام به پنجره
آتیشِ بغضِ نبودت عقده شده تو حنجره...
نوشته شده در پنج شنبه 91/4/29ساعت
8:0 صبح توسط اکسیژن نظرات ( ) | |
آخه چی کردم با دلت که رفتی من نمی دونم
نمی دونم چه جوری شد که دلت پر از کینه شد
عشقم چطور رفت از دلت که نفرت نقشِ سینه شد...
نوشته شده در پنج شنبه 91/4/22ساعت
8:0 صبح توسط اکسیژن نظرات ( ) | |
امشب شبِ آخره که منُ تو باهمیم عزیز
سرتُ رو دستام بذار بخواب کنارم اشک بریز
واسه یِ آخرین دفعه دست تویِ موهات می کشم
بغضِ گلوت پاره می شه اسفنِدِ رویِ آتیشم...
نوشته شده در پنج شنبه 91/4/15ساعت
8:0 صبح توسط اکسیژن نظرات ( ) | |
