حیف از اون شبایی که بیاده تو صبح می شد تو خاطراتم مردنو واسه همیشه گم شد حیف از اون اشکایی که تو دلم یه دنیا غم شد بخاطره موندنه تو حرومو دربدر شد... یه اتاق تاریک و خاطرات سوخته یه شب سرده بارونی یه شمع نیم افروخته چند تا عکس پاره شده که قابشون شکسته یه عاشق تنها شده کنج اتاق نشسته... یکی پیدا نمیشه برسونه صدای ما ناله و ضجه ی دلو گله کنه به اون خدا میخوام بگه به اون خدا چرا شکسته دله ما خون میچکه از تو چشام دارم می میرم به خدا...
به کی بگم تنها شدم زخم دلو به کی بگم
سنگ صبوری ندارم دیگه غروری ندارم
واسه شبای تنهاییم حتی اشکی ندارم...
ادامه مطلب...
شب زنده داری تا سحر معصومیته تو نگات
برقه قشنگه اون چشات گرمای عشقه تو دستات
لالایی های شبونه نغمه ی عشقه تو صدات...
ادامه مطلب...
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |