خاطرات سوخته
حتی واسه یه لحظه هم نمی شه به تو فکر نکرد
نمی شه از عشق حرف زدو از عشق تو حرفی نزد
حتی واسه یه لحظه هم نمی تونم باور کنم
تو نیستی در کنارمو عشقتو از سر در کنم...
نوشته شده در پنج شنبه 90/10/15ساعت
8:0 صبح توسط اکسیژن نظرات ( بدون ) | |
تو این شبای بی کسی دلم به تو خوش بود و بس
واسه ی قلب عاشقم تنها تو بودی هم نفس
تو اوجِ اون تنهاییام مثه پروانه سوختی تو
تو هجومِ بی مهری ها خونه ای از مهر ساختی تو...
نوشته شده در پنج شنبه 90/10/8ساعت
8:0 صبح توسط اکسیژن نظرات ( بدون ) | |
اشکای توی چشم من بارون ابر بهارن
واسه ی ریختن از چشام عجولن و بی قرارن
اشکای توی چشم من سهم من از عشق توئه
سهم من از این زندگی یادگاره دل توئه...
نوشته شده در جمعه 90/10/2ساعت
8:0 صبح توسط اکسیژن نظرات ( بدون ) | |
دیشب دلم گرفته بود هوای رفتن کرده بود
رفتن به گذشته ها گم شدن تو خاطره ها
رفتم تا دورترین خیال قدم زدم بیاده تو
پرسه زدم تو خاطرات دنبال رد پای تو...
نوشته شده در پنج شنبه 90/9/24ساعت
8:0 صبح توسط اکسیژن نظرات ( بدون ) | |
چه سخته از تو دل کندن محال بی تو دل بستن
یه لحظه بی تو تنهایی مرگ منه و جون دادن
چه سخته بگذرم از تو دوباره عاشق شم بی تو
حتی توی خیال خود کسی رو بذارم جا تو...
نوشته شده در پنج شنبه 90/9/17ساعت
8:0 صبح توسط اکسیژن نظرات ( بدون ) | |
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |