خاطرات سوخته
نه یادم می کنی نه میری از یاد فراموشی شده رسمت دلت شاد اسیرم توی زندونت فریاد نه می کشی منو نه کردیم آزاد... تکیه نه یادم می کنی نه میری از یاد فراموشی شده رسمت دلت شاد اسیرم توی زندونت فریاد نه می کشی منو نه کردیم آزاد چنان غرقم در خیالت هر دمادم که گویی تقدیرم هست غصه و غم مرا گر تو بری تا چشمه زمزم باز هم یافت نشود واسه دردام یه مرهم...
نوشته شده در جمعه 90/1/26ساعت
9:34 عصر توسط اکسیژن نظرات ( ) | |
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |