خاطرات سوخته
فصل غریب زندگیم با رفتن تو به سر گرفت خاکستر توی دلم از نبود تو گر گرفت دل عاشق و اسیرم تنها شده با رفتنت نمونده از خاطره هاش جز یاد تلخ بودنت... اونقدر می خوام ببارم که... فصل غریب زندگیم با رفتن تو به سر گرفت خاکستر توی دلم از نبود تو گر گرفت دل عاشق و اسیرم تنها شده با رفتنت نمونده از خاطره هاش جز یاد تلخ بودنت . . . کوچه های تنهایی رو پرسه می زنم دنبالت تا بغض غریبمو بشکنم توی بغلت می خوام که عطره بوسه هات از خودم بی خودم کنه آغوش گرم شونه هات یه کمی آرومم کنه...
نوشته شده در پنج شنبه 90/8/12ساعت
4:0 عصر توسط اکسیژن نظرات ( ) | |
| قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |
