خاطرات سوخته
مثه یه غنچه یِ زیبا تو رویایِ شکفتنم
گیاه هرزه
مثه یه گیاهِ هرزه در انتظاره مردنم
اما افسوس دستِ تقدیر چیدم قبلِ شکفتنم
یه پرستویِ غریبم در هوسُ رویایِ کوچ
اسیرم کرده سرنوشت تمومِ رویام شده پوچ...
مثه یه غنچه یِ زیبا تو رویایِ شکفتنم
اما افسوس دستِ تقدیر چیدم قبلِ شکفتنم
یه پرستویِ غریبم در هوسُ رویایِ کوچ
اسیرم کرده سرنوشت تمومِ رویام شده پوچ
واسه یِ جون دادنم ثانیه ها رو می شمارم
مثه یه محکوم به اعدام منتظره چوبه یِ دارم
واسه لحظه یِ مردن چشم از ساعت برنمیدارم...
نوشته شده در پنج شنبه 91/1/17ساعت
8:0 صبح توسط اکسیژن نظرات ( ) | |
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |