خاطرات سوخته
وقتی دنیام یه زندونه وقتی که خونم ویرونه وقتی که تو نیستی تو اون نفس کشیدن حرومه وقتی امیدو آرزوم میشه بغضه توی گلوم وقتی که عشقه تو دلم میشه یه عقده ی تموم... سهمه دلم وقتی دنیام یه زندونه وقتی که خونم ویرونه وقتی که تو نیستی تو اون نفس کشیدن حرومه وقتی امیدو آرزوم میشه بغضه توی گلوم وقتی که عشقه تو دلم میشه یه عقده ی تموم وقتی خنده و تبسم میشه اشکه توی چشام وقتی شادی و قهقهه میشه غصه توی نگام وقتی روزام تاریکه و خورشیدی ندارم توی اون وقتی شبم سوت و کوره ستاره نیست تو آسمون . . . تنها و بی کس شدنم یادگاره رفتنته سهمه دلم از عشقه تو یه عمری آه و حسرته...
نوشته شده در جمعه 89/9/26ساعت
2:29 صبح توسط اکسیژن نظرات ( ) | |
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |