خاطرات سوخته
هنوزم وقته دیدنت قلبم چه تند تند می زنه بعد از سالها داشتنه تو مثه روز نخست می زنه بعد از ماه ها رفتنه تو هنوزم دل به عشقه تو گوشه گوشه ی شهرو پرسه می زنه دنباله تو...
تو برزخه نبودنت یه عمریه که اسیرم با این همه غصه و غم تنهام نذار من می میرم تنهام نذار من می میرم قسم به قلبه خسته ام رحمی بکن به این دلم به این دله شکسته ام...
نوشته شده در پنج شنبه 89/10/2ساعت
1:26 صبح توسط اکسیژن نظرات ( ) | |
نوشته شده در پنج شنبه 89/10/2ساعت
1:25 صبح توسط اکسیژن نظرات ( ) | |
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |