عزیزم بعده اون همه سال که کناره هم بودیم چقدر راضی و خشنود کناره هم شاد بودیم تو همش می خندیدی ماله من بود انگاری تمامه دنیا من اما غافل از این که تو میری منو میذاری تنها... تو مثه یه رودی پیشم نباشی پژمرده میشم پرخروش هستی و جاری توی قلبم یادگاری تو برام رنگین کمونی که می آی با مهربونی بعده ابرای زخمی بعده یک روزه بارونی... صدای پای تو رو وقتی که این دل می شنوه عاشق تر از قبل میشه و واسه دیدنت میشکنه موهای رنگ عسلت وقتی نوازش میکنه انگار دنیا ماله اونه احساسه غرور میکنه... صدای قلبمو عزیزم نشنیدی دلی که عاشق بود به عشقش خندیدی عشقشو ندیدی از دلم رنجیدی دسته آخر اونو رفتی و ول کردی... باور ندارم که دلم تنها و بی کس شده توی این شهر غریب بدون هم نفس شده حالا شبا برای من همشون یلدایین داره می پوسه این دلم قلبا همه سرمایین...
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |